جانبازی که از سر عشق به محبوب یکتا، جان در کف اخلاص می نهد و به معبود هدیه می کند، در حقیقت با خدای خویش معامله کرده است. جان را به او می فروشد و رضای دوست را می خرد. امّا محبوب یکتا، رضای خویش را با دادن بهشت اعلام می دارد و می فرماید: «خداوند از مؤمنان جان ها و اموالشان را خریداری می کند که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد… این وعده حقی است بر او… اکنون بشارت باد شما را به داد و ستدی که با خدا کرده اید و این پیروزی بزرگی (برای شما) است».
خانواده هایی که جوانان و عزیزان شان را به جبهه ها می فرستادند تا از حیثیت و شرافت مردم ایران دفاع کنند، دلیل آن را باید در ایمان سرشار و یقین استوار آنان جست؛ زیرا مسائل مادّی هرگز قادر به توضیح آن نیست و جان را نمی شود با چیزهای مادّی معامله کرد.
خانواده های جانبازان که اکنون سختی های بسیاری را برای اسلام و حفظ نظام تحمّل می کنند، با همه حقوقی که بر مردم و نظام جمهوری اسلامی دارند، نه تنها توقّع و چشم داشتی از جامعه ندارند و باری بر دوش نظام و دولت نمی گذارند، که خود، با اراده قوی و روحیه عالی در صحنه ها حضور می یابند و از ارزش ها و آرمان های انقلاب شجاعانه دفاع می کنند.
به همین دلیل حضرت امام رحمه الله فرمود: «شما خانواده های شهدا و معلولین و مجروحین نشان دادید که هرگز اجازه نمی دهید، استعمار به مقدّرات این کشور سایه افکند… شما چشم و چراغ این ملّتید».
اما امروز شمارا به مطالعه این مصاحبه جذاب وخواندنی دعوت می کنم….
سلام لطفا خودتان رامعرفی کنید.
بسم الله الرحمن الرحیم
رمضانعلی کاوسی هستم، متولد ۱۳۴۲ و جانباز قطع نخاع جنگ تحمیلی.
به عنوان یک نویسنده، تعریف شما از جنگ تحمیلی و هشت سال دفاع مقدس چیست؟
خیلی ادعای نویسنده بودن ندارم، چون حالا حالاها با یک نویسنده ی حرفه ای کاربلد خیلی فاصله دارم؛ اما خوشحالم که کتاب ها و دست نوشته هایم مورد اقبال مردم و به خصوص همشهریان عزیزم قرار گرفته است.
جنگ تحمیلی در واقع تجاوزی بود از سوی استکبار جهانی به انقلاب اسلامی ما که آستین صدام بیرون آمد و چند سال دو کشور مسلمان ایران و عراق را به جان هم انداخت. معتقدم بر خلاف تمام تبلیغاتی که توسط رسانه های آن طرف آبی و بعضی از معاندین داخلی صورت می گیرد ملت ما هیچگاه جنگ طلب نبوده و نیست. ما فقط از خودمان دفاع کردیم. اگر جوانان ما در برابر متجاوز سینه سپر نمی کردند همه چیز ایران اسلامی بر باد می رفت.
شما چه سالی به جبهه اعزام شدید؟ خانواده تان چطور راضی شدند؟
من شهریور سال ۱۳۶۱ در حالی که دانشجوی تربیت معلم بودم به عنوان یک رزمنده ی بسیجی داوطلب، به جبهه رفتم. واقعیت این است که پدر و مادرم (خدا رحمتشان کند) هیچ کدام با رفتن من موافق نبودند. آن زمان ارائه ی رضایتنامه برای جبهه رفتن الزامی بود. من مجبور شدم امضای آن دو بزرگوار را جعل کنم و راهی جبهه شوم.
در چه عملیات هایی شرکت داشتید؟
من فقط در عملیات محرم شرکت کردم و در همان عملیات هم مجروح و قطع نخاع شدم.
تصویری فراموش نشدنی از جبهه را برای ما بیان کنید…
در چند جمله ی کوتاه نمی شود شب عملیات را توصیف کرد؛ اما هرچه بود، عشق بود و گذشت و ایثار با عیار بالا.
از یکی از دوستان بزرگوارتان که با او خاطره ها داشتید، یاد کنید…
من با بیشتر دوستان رزمنده خاطره داشتم که در کتاب هایم نوشته ام؛ اما شب عملیات حرص خوردن های شهید مهدی سامع فرمانده ی گردان یامهدی را فراموش نمی کنم که می خواست ما را به نیروهای نورالدین بحرینی برساند. سامع به بچه ها التماس می کرد: «بچه ها شما رو به خدا تندتر بدوید. امشب واقعاً شب عملیاته. رزم شبانه نیست که به شوخی بگیرید. هرچی دیرتر به نیروهای گردان یازهرا برسیم، همرزمان خودتون بیشتر شهید یا مجروح می شن.»
چند بیت دلی برای ما زمزمه کنید…
دیدن پنجره زیباست اگر بگذارند
چشم مخصوص تماشاست اگر بگذارند
من از اظهار نظرهای دلم فهمیدم
عشق هم صاحب فتواست اگر بگذارند
اولین کتاب شما، چه سالی منتشر شد و در مجموع این سال ها چند کتاب از شما منتشر شده است؟
اولین کتاب من با عنوان «تنفس طلایی» سال ۱۳۹۰ منتشر و کتاب های دیگرم با عناوین «تیغ های گل رز»، «پرواز با بال شکسته»، «کُفِیشه» سال های بعد و آخرین کتابم با عنوان «راز نهان» هم همین چند ماه اخیربه زیور چاپ آراسته شد.
مسئولان فرهنگی شهرستان در امر ثبت مکتوب خاطرات جبهه و دفاع مقدس، با شما همکاری داشتند؟ چه انتظاری از مسئولان برای حمایت از نویسندگان حوزه دفاع مقدس دارید؟
مسئولان فرهنگی شهر در مورد رونمایی از کتاب های من و معرفی آن به مردم تقریباً سنگ تمام گذاشته اند؛ اما به باور من رونمایی به تنهایی کفایت نمی کند. مسئولان فرهنگی شهر باید تلاش کنند نه تنها کتاب های من بلکه بیشتر کتاب های دفاع مقدس در خانه ها، دبیرستان ها، دانشگاه ها و … راه پیدا کند. معتقدم مطالعه کتاب های دفاع مقدس و آگاه شدن نسل امروز با ایثار و فداکاری در هشت سال دفاع مقدس می تواند اثرات تربیتی فراوانی داشته باشد. بدون رودر بایستی بیشتر مردم ما حاضر نیستند برای خرید کتاب هزینه ای بپردازند؛ اما اگر کتاب رایگانی به دستشان برسد و از آن خوششان بیاید تا آخر می خوانند. چه ایرادی دارد مسئولان به کسانی که می خواهند تشویقشان کنند کتاب هدیه بدهند؟
به نظر شما نسل امروز با نسل گذشته تفاوتی کرده است؟ این تفاوت ها را در کدام ابعاد می بینید؟
البته که تفاوت کرده. پیشرفت سریع علم، اطلاع رسانی سریع، شبکه های اجتماعی و… همه از عوامل ایجاد تفاوت بین نسل جدید و نسل های اول و دوم انقلاب است. به همین نسبت هم هجمه ی فرهنگی بر جوانان امروز بیشتر است…
توصیه شما به مردم و جوانان چیست؟
مردم سعی کنند بنای زندگیشان را بر پایه ی نص صریح قرآن مجید و دستورات پیامبر عزیز اسلام و ائمه اطهار(ع) استوار کنند. عدول از فرامین مذکور باعث می شود مسیر زندگی به بیراهه برود و عاقبت به خیری نداشته باشد.
عنوان کتاب شما چیست؟ با چه مضمونی است؟
اسم کتاب من “راز نهان” با مضمون خاطرات جانبازان و آزادگان است.
چند صفحه است؟
راز نهان ۳۶۰ صفحه و انتشارات ستارگان درخشان آن را منتشر کرده است.
چرا این کتاب را نوشتید؟
من به تصویر کشیدن خاطرات ایثارگران جنگ را برای خودم یک وظیفه و یک رسالت می دانم. شاید باور نکنید ولی من زمانی که پشت رایانه نشسته ام و خاطرات دوستان همسنگرم را تایپ و تدوین می کنم از کار خودم لذت می برم. من با خاطرات دوستان رزمنده انس گرفته ام و زندگی می کنم. عشق من همین خاطرات است. بارها اتفاق افتاده حین تایپ خاطرات دوستان گریه کرده ام و به رشادت و ایثار آن ها غبطه خورده ام.
نوشتن این کتاب چه مدت طول کشید وشامل چند فصل است؟
حدود دو سال روی این کتاب کار کردم. از ضبط خاطرات تا تایپ آن تنها با یک انگشت و ویراستاری همه را خودم انجام داده ام. تنها گرافیک و صفحه آرایی کتاب را دیگران انجام داده اند. کتاب شامل شش فصل جداگانه از خاطرات جانبازان و آزادگان است.
به نظرشما وجه تمایز این کتاب با سایر کتاب هایتان چیست؟
این کتاب هم از لحاظ محتوا هم از لحاظ تدوین و آیین نگارش خیلی بهتر از کتاب های قبلی ام می باشد. درهرحال روز به روز تجربه کاری ام بیشتر می شود و باید هم این اتفاق بیفتد.
ویژگی مشترک کتاب هایتان را چه می دانید؟
محتوای همه کتابهای من در باره ی خاطرات تلخ و شیرین رزمندگان، جانبازان و آزادگان است.
انتظار شما ازمردم چیست؟
مردم سعی کنند دوباره با کتابخوانی آشتی کنند. حداقل کتاب هایی را که نویسندگان شهر خودشان می نویسند بخوانند. اگر کسی کتابی را بخواند که نویسنده اش را بشناسد بیشتر از مطالعه لذت می برد. درست است که گشت و گذار در فضای مجازی هم مطالعه محسوب می شود؛ اما به زعم من مطالعه ی کتاب نسبت به مطالعه در فضای مجازی مثل مقایسه ی نان تنوری آتشی با نان بازاری ماشینی است.
شما کتاب های دیگری هم در دست تألیف دارید؟
بله، کار روی کتاب “سهم من از عاشقی” پایان یافته و کتاب در نوبت چاپ در انتشارات سوره مهر تهران است. قرار بود تا آخر تابستان چاپ و روانه ی بازار شود که متأسفانه این اتفاق نیفتاد. کتابهای “سیراب از عطش”، “لبخند خوبان” با محتوای خاطرات طنز رزمندگان و “ژنرال سیزده ساله” از کتاب های در دست تألیف اینجانب می باشد.
سخن پایانی شما با مخاطبان سیناخبر؟
از کارکنان و دست اندکاران سیناخبر تشکر می کنم و دستشان را به گرمی می فشارم. به احترام مخاطبان سیناخبر هم کلاه از سر برمی دارم و برایشان آرزوی موفقیت و شادکامی می نمایم.
واما کلام آخرسیناخبر تقدیم به تمام جانبازان عزیز ۸سال دفاع مقدس وبه ویژه جانبازان شهرمان:
وارث جبهه و جنگ
ای تجسم مردانگی و جوانمردی، نامت خورشیدی است که بر قلّه ایثار می درخشد.
چشمانت دریایی است که یک دنیا سادگی و معرفت در آن موج می زند.
نگاهت کهکشانی است که به عرش خدا پیوند می خورد.
عشق در افق پیشانیت طلوع جاودانه پیدا می کند.
در دنیای آسمانی تو ناامیدی را راهی نیست، زیرا لبانت همواره لبخند رویش را به ارمغان می آورد.