ممکن است یک فرد به دلیل احساس حقارت یا بیاهمیت بودن، همواره تاخیر داشته باشد و دیر کردن، راه او برای تحمیل خود به موقعیت و جلب توجه حداکثری است. شاید متوجه شده باشید که برخی از افرادی که عادت به دیر آمدن دارند، معمولا بابت آن معرکهگیری هم میکنند؛ عذرخواهی فراوان، معرفی خود به نوبت به همه و جابجایی دائم.
احتمالا بیشتر ما دوستان و آشنایانی داریم که همیشه دیر به قرارها میرسند و به این ویژگی شناخته میشوند یا شاید خود ما یکی از آنها باشیم. هر چند بسیاری از اوقات عوامل بیرونی مانند ترافیک یا تاخیر در حرکت وسایل نقلیه عمومی باعث دیر رسیدن و تاخیر میشوند، اما اگر این اتفاق اکثر اوقات رخ میدهد میتواند دلایل درونی مربوط به خود داشته باشد.
به طور معمول اگر فقط ۵ دقیقه تاخیر داشته باشید، اکثر افراد کینهای بر دل نمیگیرند، دیر کردن زمانی است که دیگران از این موضوع اذیت میشوند. آنها اذیت و ناراحت میشوند، زیرا تاخیر شما نشاندهنده عدم احترام و توجه به آنهاست و مخصوصا اگر مرتبه اجتماعی بالاتری داشته باشند (یا فکر کنند که دارند) بیشتر آزرده میشوند. مگر اینکه بهانه خوبی برای دیر رسیدن، ترجیجا چیزی که خارج از کنترل شماست ارائه کنید.
دیر کردن این پیام را میفرستد که «زمان من از زمان شما ارزشمندتر است» و حتی شاید اینکه «من همین اینکه رسیدهام در حق شما لطفی انجام دادهام». دیر رسیدن به یک مراسم رسمی یا مهم مانند مراسم عروسی یا تشییع جنازه که شامل بخشها و زمانبندیهای دقیقتری است، بسیار بیادبانه تلقی میشود.
دیر رسیدن به دیگران توهین میکند، اما همچنین اصطلاحا باعث خراب شدن نگاه به فردی که دیر رسیده است نیز میشود، مثلا اینکه او قدرت برنامهریزی ندارد. اما دلایل روانشناختی نیز برای دیر رسیدن وجود دارد. برخی از این دلایل شامل عصبانیت و پرخاشگری است و برخی دیگر شامل خودفریبی است.
پرخاشگری منفعلانه
افرادی که از درون احساس خشم میکنند، اما با آرامش اغراقآمیزی رفتار میکنند، ممکن است خشم خود را از طریق روشهای منفعلانه ابراز کنند. یعنی به شکل آگاهانه یا ناخودآگاه در برابر برآورده کردن انتظارات معقول دیگران مقاومت میکنند. دائما دیر کردن میتواند یکی از مصادیق پرخاشگری منفعلانه نسبت به دیگری باشد. همانطور که از نام آن پیداست، این نوع ابراز پرخاشگری پنهانی است و هزینههای عاطفی و اجتماعی کمتری نسبت به ابراز آشکار پرخاشگری دارد. با این حال، از شناسایی و حل مسئله اساسی جلوگیری میکند و میتواند منجر به ناراحتی و رنجش زیادی در فرد یا افرادی شود که در حال دریافت آن هستند و از آنجایی که این موضوع ادامهدار خواهد بود میتواند آسیب جدی به روابط افراد وارد کند.
خودفریبی
همانطور که اشاره شد، دیر کردن، به خصوص تاخیرهای مکرر، این پیام را میفرستد که «من از تو مهمترم». دقیقا همین موضوع میتواند علت دیر کردن افراد باشد. ممکن است یک فرد به دلیل احساس حقارت یا بیاهمیت بودن، همواره تاخیر داشته باشد و دیر کردن راه او برای تحمیل خود به موقعیت و جلب توجه حداکثری است. شاید متوجه شده باشید که برخی از افرادی که عادت به دیر آمدن دارند، معمولا بابت آن معرکهگیری هم میکنند؛ عذرخواهی فراوان، معرفی خود به نوبت به همه، جابجایی دائم و …. همچنین دیر رسیدن میتواند راهی برای نشان دادن نارضایتی فرد از هدف جلسه یا رنجش از نتیجه احتمالی آن باشد.
باید اشاره کرد که دیر رسیدن لزوما ناسالم یا بیمارگونه نیست. گاهی اوقات دیر رسیدن ناخودآگاه به شما میگوید که نمیخواهید آنجا باشید یا اینکه بهتر است آنجا نباشید. هر زمان که دیر به جایی رسیدید میتوانید از خود بپرسید چرا من دیر کردم؟ آیا واقعا به خاطر دلایل خارج از کنترل و بیرونی بود یا اینکه موضوع درونی باعث آن شده است.