به گزارش سیناخبر اگر با تکرار حرف کسانی که میگویند زن و مرد بعد از ازدواج یکی میشوند، مدام به گوشی همسرتان سرک میکشید و ایمیلهایش را میخوانید، صحبتهای دکتر حسن عسگریفر را که در ادامه این نوشتار آوردهایم با دقت بخوانید. این روانشناس میگوید نادیده گرفتن حریم خصوصی میتواند آسیبهای جبرانناپذیری را به رابطهی شما وارد کند.
به این حریم احترام بگذارید
تصور اینکه بعد از زندگی مشترک، زوجین دیگر چیزی بهعنوان حریم خصوصی ندارند، کاملاً اشتباه است. در همه روابط و البته روابط زناشویی، یک قانون کلی و مهم وجود دارد و آن احترام گذاشتن به حریم خصوصی دیگران است. قطعاً سرک نکشیدن به تلفن همراه، ایمیل و پیامهایی که برای همسرمان ارسال میشود، یکی از مصادیق حفظ حریم خصوصی اوست و با این ادعا که چیزی برای پنهان کردن وجود ندارد یا اینکه در زندگی ما همهچیز شفاف است، نباید به محدوده شخصی زندگی او وارد شد. از طرف دیگر نباید فراموش کرد که در پنج سال اول زندگی مشترک، آدمها غریبهای هستند که آرامآرام یکدیگر را میشناسند. به همین دلیل گفته میشود که پنج سال اول زندگی مشترک، پرچالشترین دوران زندگی است. برداشتن همهی مرزها و شکستن حریم خصوصی در این سالها، میتواند احتمال آسیبپذیر بودن رابطه را بیشتر کند.
احترام به مرزها را یادتان ندادهاند
افرادی که در زندگی گذشتهشان احترام گذاشتن به این اصل را یاد نگرفتهاند، با گفتن جملاتی مثل «اگر چیز خاصی در موبایلت نیست، اجازه بده پیامهایت را بخوانم.» یا «ما زن و شوهر هستیم، دلیلی ندارد چیزی را از هم پنهان کنیم.» برای نقض این اصل تلاش میکنند؛ اما آنها نمیدانند که «یکی شدن» بعد از ازدواج یک ادعای بیمعنا و نادرست است و هیچ دلیلی وجود ندارد که زن و شوهر، تمام مرزها را در رابطهشان حذف کنند و خط قرمز بزرگی به نام حریم خصوصی را نادیده بگیرند، چراکه زیر پا گذاشتن این خط قرمز، تبعات منفی فراوانی را به رابطهشان تحمیل میکند.
به قلعهها وارد نشوید
وقتی دو نفر به خاطر دلدادگی روزهای نخست ازدواج حریمی را بین خود ایجاد نمیکنند، به همسرشان اجازه میدهند که از همان ابتدا به دنیای ارتباطی، کاری و خانوادگی هم سرک بکشند. باور کنید دلیلی ندارد که فرد با جزئیات کامل از اتفاقهایی که در خانه پدری همسرش میافتد، باخبر باشد. آگاهی از همه اتفاقهایی که در روابط شخصی و خانوادگی طرفین در جریان است، میتواند به رابطهها آسیبهایی را وارد کند. برای مثال مردی که با سیاستهای رفتاری برای رفع تنش یا کدورت میان دو خواهرش تلاش میکند، حتماً نباید همسرش را هم در جریان این موضوع قرار دهد.
پنهان کردن جزئیات این میانجیگری نوعی پنهانکاری سیاستمدارانه است که همه افراد باید در مواردی از آن کمک بگیرند. درحالیکه خواندن پیامهای همسر و سرک کشیدن به حریم خصوصیاش، او را در اعمال پنهانکاریهای سیاستمدارانه و در پیش گرفتن سیاستهای مؤثر رفتاری ناتوان میکند و ممکن است بیجهت دید همسر او را به اعضای خانوادهاش منفی کند.
واقعیت این است که به صلاح هیچ یک از طرفین نیست که بدانند در خانوادهی پدری یا در محیط کار همسرشان چه چالشهایی وجود دارد؛ اما سرک کشیدن به زندگی خصوصی یکدیگر، باعث باخبر شدن از همه این جزئیات میشود و به جریان اصلی رابطهی زوجین آسیب میزند.
خانه پدری هر فرد، باید مثل یک قلعه، دیوارهایی بلند و نفوذناپذیر داشته باشد و اطلاعاتی که فرد در مورد وقایع آن خانه با همسرش در میان میگذارد، باید کلی و غربالشده باشد. کلیگویی اطلاعات در مورد قلعه پدری ایرادی ندارد، اما جزئیگویی جریانهایی که در ارتباطهای دوستانه، شغلی و خانوادگی اتفاق میافتد، میتواند به زندگی مشترک آسیب بزند.
در بسیاری از مواقع پیامهایی که به فرد میرسد، به جزئیاتی که باید در خود خانواده یا محیط شغلی فرد حلوفصل شود، اشاره دارد.
گاهی در دنیای کاری ما مراودات سالم و بیخطری داریم که در صورت دیده شدن بخشی از این مراودات سالم در این پیامها یا حتی تنها به دلیل دیدن نام فردی از جنس مخالف، ممکن است همسر آن فرد نگران و آشفته و زمینه برای بروز بحثهای آسیبزننده فراهم شود.
به رفتارهایش نگاه کنید
اگر ما نگران این هستیم که نکند همسرمان بعد از ازدواج مراودات قدیمیاش را ادامه دهد یا اینکه مبادا خطایی کند، نباید در تلفن همراه و ایمیل و جیبهای او نشانههای این مراودات را جستوجو کنیم.
مهمترین عامل برای شک به او، رفتارهای قابلمشاهدهاش است. اگر شما نگران چنین موضوعی هستید، باید ببینید که آیا در دنیای بین فردی شما، تغییر قابلتوجهی رخداده است؟ آیا میل همسرتان به گفتگو و حضور در کنار شما و فرزندان کمتر شده است؟ آیا دیگر بهخوبی گذشته نقش والد را بازی نمیکند؟ آیا در کنار بروز نشانههای گفتهشده، به شکل عجیبی تمایل به حضور در شبکههای اجتماعی دارد؟
حتی در صورت مثبت بودن پاسخ شما به این سؤالها، نباید سراغ تلفن همراهش بروید و به پیامهای ارسالشده و دریافتیاش سرک بکشید.
درصورتیکه احساس کردید رابطهتان به شکل قابلتوجهی دچار تغییر شده و میانتان فاصله محسوسی افتاده است، باید موضوع را با یک مشاور خانواده در میان بگذارید. در هر شرایطی باید به یاد داشته باشید که اجازه قضاوت کردن همسرمان را نداریم و باید مدام این اصل را برای خود تکرار کنیم که «ارتباط من و همسرم، ارتباطی بر اساس معیارهای هنجاری و اخلاقی است.»
به این معیارها توجه کنید
یادتان نرود که در شروع یک رابطه، یعنی شش ماه تا یک سال پس از ازدواج، توجه به شریک زندگی بسیار پررنگ است، اما بعد از این دوران، میزان این توجه بهمرور دچار افول میشود.
این افول از پنهانکاری و خیانت شریک زندگی حکایت نمیکند، بلکه به خاطر بیمهارتی دو نفر در مراقبت کردن از رابطهشان رخ میدهد. به جای اینکه با کمرنگ شدن این توجهها، روی همسرتان برچسب بیوفایی بچسبانید، به معیارهایی که در ادامه معرفی میکنیم، توجه کنید. در دنیای زنوشوهری سه عامل مهم را باید موردتوجه قرار داد و با کمک آنها سلامت یک زندگی را ارزیابی کرد.
اولین معیار، معیار جنسی متقابل است. توجه کردن به رفتارهای مردانه او یا ستایش کردن رفتارهای زنانهاش، میتواند به شریک زندگی آرامش هدیه کند. ابراز احساسات در برابر این رفتارها به فرد مقابل امنیت میدهد.
معیار دوم، معیار گفتمانی متقابل است. گفتمان یعنی بتوانیم خواستهها، خشمها، دردها، نیازها و حرفهای فرد مقابلمان را چه به حق باشد و چه نادرست خوب بشنویم و با شنونده خوب بودن، به او آرامش و امنیت دهیم.
معیار سوم، معیار والدی حمایتی متقابل است؛ یعنی زن گاهی باید نقش مادری و مرد گاهی نقش پدری را برای همسرش بازی کند.
منظورمان از ایفای نقش مادری این است که وقتی همسرمان از نظر احساسی میشکند، در کارش دچار مشکل میشود یا آرامشش خدشهدار میشود، بدون قضاوت دستش را بگیریم و او را دوباره به جلو هل دهیم.
مقابلهبهمثل نکنید
اگر یکی از طرفین متوجه شود که همسرش به حریم شخصی او سرک کشیده و برای مثال، تلفن همراهش را چک کرده است، تنها کاری که باید بکند، اعلام با خبر شدنش از این اتفاق است.
او تنها باید بگوید که «من فهمیدم که سراغ گوشیام رفتهای و تو کار اشتباه و زشتی را انجام دادهای.» و نباید بعد از بیان چنین جملاتی، بحث را ادامه دهد یا با مقابلهبهمثل و راههای دیگر، برای تغییر دادن رفتار همسرش تلاش کند.
برای تغییر تلاش کنید
شاید همسرتان در جریان زندگی گذشتهاش رفتارهای مخربی ازایندست را یاد گرفته باشد، اما معنای این حرف این نیست که شما باید با عادتهایی که همسرتان از گذشته به زندگی مشترکتان آورده، بسازید و برای تغییر دادنشان کاری نکنید.
هرگز نباید گفت که همسر من همیشه همینطور بوده و زندگی گذشتهاش باعث شکل گرفتن این رفتار در او شده است.
هر دو طرف باید بپذیرند که رفتار اشتباه، در هر شرایطی که انجام شود، اشتباه است. درصورتیکه فرد با گفتگو با همسرش نمیتواند این مشکل را حل کند، باید از متخصص کمک بگیرد. روانشناسان و مشاوران خانواده، در جلسات فردی از ذهنیت و باورهای فرد باخبر میشوند و با بررسی و تحلیل شخصیت فرد و جایگاهش در خانواده، راهی را برای تغییر این ذهنیت پیدا میکنند.
وقتی افراد بپذیرند که رفتار اشتباهشان به خاطر این موضوع ایجاد شده که در زندگی گذشتهشان آن را آموختهاند، انگیزهی بیشتری برای تغییر دادنش پیدا میکنند.
آدمها در جریان زندگی مشترک بهطور مکرر یکدیگر را ارزیابی میکنند و اگر شناخت درستی از یکدیگر پیدا کنند و مهارتهای ارتباطی و حل مسئلهشان را بالا ببرند، نیازی به پا گذاشتن روی خط قرمزها و سرک کشیدن به حریم خصوصی یکدیگر پیدا نمیکنند.