«بابا گفت میتونم بستنی بخورم.» «بابای من رئیس است.» جملاتی خیالی برای به دست آوردن آنچه محبوبشان است. زیر این آسمان کبود همه خانوادهها آرزوی داشتن فرزند خوب و شایسته را در سر میپرورانند. پدر و مادرهایی که تمام تلاششان تربیت فرزندی شایسته است؛ آرزویی که گاهی اوقات به بیراهه میرود. باید فراموش نکنیم دنیای وجودی کودک، دنیایی پر رمز و راز است، بنابراین برای شناخت این دنیا باید مجهز به اطلاعاتی بود تا آرزوها به بیراهه نروند.
راستگو بودن؛ خصوصیت اخلاقی است که همه خانوادهها آرزو دارند فرزندشان از آن بهره ببرد، بنابراین اگر میخواهید فرزندتان راستگو باشد، فراموش نکنید کودک از ابتدای زندگیاش باید در خانواده با قوانینی روبهرو باشد که به آنها قانون خانوادگی میگوییم. هنگامیکه یک کودک کمی بزرگتر میشود، باید در مورد قوانین و دلایل وجود آنها با هم گفتگو کنید. یکی از این قوانین میتواند راستگویی و ارزش آن در خانواده باشد، پس باید قانونی وضع کنید که بر روراستی تاکید داشتهباشد. این قانون به کودک نشان میدهد راستگویی در خانواده تا چه اندازه اهمیت و ارزش دارد و برای شما بسیار مهم است. شما باید به کودکتان بیاموزید راستگویی در دنیا ارزشمند است و اگر بسیاری از مردم دروغ میگویند دلیل بر کار خوب آنها نیست و این توانایی مثبت و پسندیده و البته دشواری است که همه آن را ندارند.
برای داشتن کودک راستگو سختگیری ممنوع!
هرچه میزان سختگیری والدین نسبت به کودکان بیشتر باشد، آنان در دروغگویی و فریب والدین خود ماهرتر میشوند. این خصیصه بهطور ویژه در کودکانی مشاهده شد که والدینشان به خاطر هر کار اشتباهی آنان را تنبیه میکردند. این کودکان در نتیجه رفتار والدین یاد میگیرند چگونه دروغ بگویند تا به خاطر شیطنتهایشان مشمول اقدامات تنبیهی نشوند.
هرقدر والدین سختگیری بیشتری بر فرزندان اعمال کنند، قوه دروغگویی فرزندان رشد میکند تا بتوانند از خود در برابر تنبیههای احتمالی محافظت کنند. یک تحقیق مشابه دیگر که روی کودکان سه تا هشت ساله انجام شده، نشان میدهد دروغگویی کودکان همچنین متاثر از ارزشهای اخلاقی است که با آنها بزرگ شدهاند؛ بنابر این پژوهش، فاکتورهای رفتاری و اجتماعی نقشی مهم در پرورش توانایی دروغگویی کودکان بازی میکنند. محققان میگویند برای پرهیز از رشد استعداد دروغگویی در کودکان بهتر است معلمان و والدین از ابتدای ششسالگی هرچه بیشتر با کودک درباره مباحثی، چون راستگویی و دروغگویی صحبت و همزمان از اعمال سختگیری نسبت به کودک اجتناب کنند.
با دانشآموزی که دروغ میگوید رفتارمان چگونه باشد؟
کسی که همواره دروغ میگوید در جستوجوی فرصتی برای موفقیت است و یک فرد آگاه میتواند به او در رسیدن به این اهداف از راه مثبت کمک کند. به باور صاحبنظران، دروغگویی نباید نادیده گرفتهشود، چون تجربه نشان داده بیتوجهی به این مسأله دروغها را بزرگتر میکند. در جستوجوی دلیل اصلی باشید و این نکته را مدنظر قرار دهید که این دانشآموزان اغلب از عزت نفس پایین برخوردارند.
نکته قابل تامل اینکه به این دانشآموزان اعتمادبهنفس بدهید. نوعی خودکنترلی را برای افزایش آگاهی از رفتار بهکار ببرید و آنان را تقویت کنید، این مسأله میتواند کمک کند. شاید راهکار مناسب بیتوجهی به دروغهای کوچک و توجه ویژه به رفتارهای کودک باشد، این راهکار به مرور باعث میشود کودک به تدریج دروغگویی را قطع کند. بهجای طرد کردن این افراد، با وی ارتباط مناسب برقرار کنید، این راهکار هم نتیجهبخش است.
باید این فرضیه را مدنظر قرار بدهید که دروغ به مثابه «گریه کردن» برای درخواست کمک است. آموزشهای اخلاقی و دینی هم راهکاری است که منتهی به نتیجه مثبت میشود. این آموزشها، بهویژه همزمان با شروع دوره دبستان میتواند در جلوگیری از دروغگویی مؤثر باشد. کودکان دبستانی و آمادگی، زمینه پذیرش قواعد و دستورهای اجتماعی و اخلاقی را دارند و آنها را در رفتارها و ارزیابیهای خود از وقایع محیط اطراف، بهعنوان ملاک و معیار مورد استفاده قرار میدهند.
دروغگویی باعث اضطراب دائمی دانشآموزان است
دروغگویی به معنای بیان چیزی است که با واقعیت و حقیقت مطابقت ندارد. بهطور دقیقتر، فرد از نادرستی آن مطلع است، اما عموما با هدف فریبدادن دیگران، پوشاندن نارضایتیها یا به دستآوردن منافع شخصی، آن را بیان میکند. یکی از کارشناسان امور تربیتی بر این باور است که در مدارس، فشار اجتماعی از سوی خانواده و معلمان بسیار بالاست، بنابراین دانشآموزان بهدلیل ترس از قضاوت شدن و عدمپذیرش، به دروغگویی متوسل میشوند.
به اعتقاد گوهر تاجزبردست، ترس از مجازات و تنبیه شدن از مهمترین دلایلی است که دانشآموزان را وادار به دروغگویی میکند. وی معتقد است اگر دانشآموزان بدانند پس از اعتراف به خطای خود، از مجازات و توبیخ مصون خواهندبود، هرگز به دروغگویی متوسل نمیشوند: «یکی از عوامل دروغگویی دانشآموزان، ناامیدی و فقدان اعتماد بهنفس است.»
به اعتقاد این کارشناس، دانشآموزان ممکن است فکر کنند بهترین راهحل برای برونرفت از وضعیت فعلی، کتمان واقعیت است، اما متاسفانه این الگوی رفتاری آنها را بیش از پیش دچار تعارضات ذهنی خواهدکرد: «ترس از افشا شدن دروغگویی نه تنها دانشآموزان را در اضطراب دائمی قرار میدهد، بلکه ممکن است باعث شود آنان، از مسئولیتهایشان فرار کرده و با مشکلات اخلاقی عدیدهای روبهرو شوند.»
تربیت نامناسب و نقص تربیتی عامل مهم دروغگویی فرزندان
به اعتقاد تاجزبردست، دانشآموزانی که از وضعیت درسی و نمره خود راضی نیستند، ممکن است برای فرار از پیامدهای آن، دروغ بگویند: «یکی از مشکلاتی که بیشتر دانشآموزان با آن روبهرو هستند، فقدان مهارتهای زندگی است. یعنی شخص در پاسخ به فقدان مهارتهای ارتباطی دروغ میگوید تا بتواند با دیگران ارتباط برقرار کرده یا ارتباطش را همچنان حفظ کند.» به اعتقاد این کارشناس تربیتی گاهی اوقات دانشآموز تنها به دلیل اختلافنظر با دوستانش به دروغگویی متوسل میشود تا در بحث برنده شود و نظراتش را به دیگران تحمیل کند.
به باور او، دروغگویی دانشآموزان، بهعنوان یک مسأله جدی برای خانواده و نظام آموزشی مطرح است، برای این مسأله فراگیر باید به تربیت درست از سوی خانواده همت گماشت و تا جای ممکن فشارهای اجتماعی را کم کرد: «ریشه دروغگویی ممکن است به عوامل مختلفی برگردد؛ زیرا هر فردی دلایل متفاوتی برای دروغگویی دارد، اما تربیت نامناسب و نقص تربیتی در پرورش خانوادگی یکی از عوامل مهم دروغگویی فرزندان است. اگر والدین تلاشمحور باشند و از نمرهمداری بپرهیزند، فرزندان ضرورتی احساس نمیکنند تا درباره مدرسه و نمرههای خود به آنان دروغ بگویند. باید به کودکان آموزش داده شود که با صداقت و شفافیت، مسائل خود را حل کنند و از دروغگویی بپرهیزند. همچنین، والدین و مربیان پرورشی باید به کودکان نشان دهند احترام به خود و دیگران بهخصوص شفافیت در برقراری ارتباطات اجتماعی، چقدر مهم و ضروری است.»