پدرام که تنها ۴ سال دارد، مدام میگوید این را میخواهم و آن را میخواهم! هر اسباب بازی را که میبیند درخواست دارد که سریع بابا یا مامان آن را تهیه کنند؛ بی آنکه برای سالم نگهداشتن آن ارزشی قائل شود. بابا و مامان نیز که همین تک فرزند را دارند انگار فکر میکنند آسمان سوراخ شده و یگانه کودکی از دامن آن فرود آمده و حالا آنها نیز وظیفه دارند بدون هیچ کم و کاستی سمعا و طاعتا در خدمت این کودک باشند تا نکند خاطر این دردانه خانواده مکدر شود.
خلاصه، هر روز، روز از نو و درخواست جدیدی از سوی پدرام و بله قربان گویی بابا و مامان پدرام از سویی دیگر. تا تاخیری در خرید وسیله یا درخواست پدرام صورت گیرد، آه و ناله او بالا میرود و مدام رجز خوانی و ناله به دنبال او میآید که «انگار شما من را اصلا دوست ندارید!، وگرنه هرچی که من میگفتم را گوش میدادید!»
این روایت کودکانی است که بدون قاعده و روش صحیح تربیتی هر روز رشد کرده و با میدان دادن افراطی والدین به آنها، کودکانی به اصطلاح تیتیش مامانی و لوس بار میآیند. کمترین صبر و گذشتی ندارد و کاملا خودخواه و خود شیفته بوده و هر روز این رفتار بیزار کننده با تصمیم گیری و بی دانشی والدین در آنها تقویت میشود. طوری شخصیت این کودکان شکل میگیرد که یک بنای سست شخصیتی به وجود میآید و با کوچکترین فشار در جامعه و رفتار قاطعانه کودک یا بزرگسال دیگری، فروریخته و عواقبت ناخوشایندی برای کودک و بزرگسال و والدین او به همراه خواهد داشت.
در قدم اول والدین باید به دانش تربیت فرزند مسلح شوند و متوجه اشتباه بودن روش تربیتی خود شوند و سعی در تغییر آن داشته باشند و صرفا به دلیل رهایی از دست کودک، خواستههای او را نپذیرند
والدین باید در مورد فرزندان قوانین تربیتی قائل شوند و برروی آنان پایبند باشند و با قاطعیت عملکنند. در حقیقت باید والدینی محبت کننده، اما قاطع باشند؛ همچنین دارای ثبات رفتاری و اندیشه باشند و الگوی مناسبی واقع شوند. باید دست از محبتها، معیارها و روشهای افراطی بردارند و به اجتماعی شدن کودک کمک کنند.
ایجاد حس اعتماد در فرزندان
پایبند بودن به قولها؛ شما والدین عزیر باید سعی کنید تا میتوانید قول حتمی به کودکتان ندهید، اما اگر قول دادید به آن عمل کنید تا حس بی اعتمادی در کودک نسبت به شما شکل نگیرد.
حمایت کردن از فرزندان را به نسبت منطق تنظیم کنید و اولویتهایی قائل باشید.
سعی کنید تعادل را در هر شرایطی و در هر حوزهای پیش بگیرید؛ نه سختگیری افراطی داشته باشید و نه سهل انگاری افراطی. تعادل شاه کلید تربیت یک کودک است.
قائل شدن پاداش و تنبیه و همچنین تنوع دادن در انواع خاص آن و پایبندی و همین طور تداوم دار کردن این مسئله از اهمیت زیادی برخوردار است.
مثلا اگر کودک کار اشتباه و یا کاری خارج از قوانین انجام داد، نباید در جمع او را سرزنش کنید، بلکه محیطی دو نفره تدارک ببینید و درباره کار اشتباهش صحبت کنید، به توضیحاتش گوشدهید و سعی کنید آرام به کودک اشتباه بودن کارش را تفهیم کنید و اگر تنبیهی قائل شدید، تنبیهی باشد که کودک را علاوه برمتنبه ساختن با بی حرمتی و شکستن شخصیتش روبرو نسازد.
با کودک رابطهای صمیمانه با عشق و محبت داشته باشید. به عبارت بهتر جاذبه و دافع داشتن را در حد اعتدال رعایت کنید.
آهای پدر و مادر عزیز! بازی کردن و وقت گذاشتن برای کودک، شنیدن دغدغهها و احساسات کودک و تلاش برای درک آنان از اساسیترین موارد در مسیر پر فراز و نشیب تربیت است.
اهمیت به خواسته ها، علایق و سلایق کودک را در حد تعادل داشته باشید؛ یعنی در حالی که متوجه قوانین و اولویتها هستید، صرفا به دلیل گریه و تکرار درخواست و یا عکس العمل بد نشان دادن از سوی کودک، از اندیشه خود دست نکشید و سریع خواسته او را نپذیرید.
علائم خاص برای کودکان لوس!
کودکان لوس شده، خود محور میشوند و فکر میکنند همهچیز طبق خواستههای آنان میچرخد.
انتظار دارند که تمام خواستههایشان بی، چون و چرا و سریع برآورده شود.
صبور نیستند و لجبازی میکنند.
در صورت دریافت عملکردی منفی و نامطابق با خواسته خود، عکسالعملهای شدید و بی پروایانه نشان میدهند؛ سریعا گریههای شدید میکنند یا فریاد میزنند، پا میکوبند و یا در جای خود مینشینند و تکان نمیخورند.
قهرهای مکرر میکنند؛ به دیگران یا خواسته آنان اهمیت نمیدهند یا حتی ممکن است بیادبی یا بیاحترامی نیز بکنند.
همچنین پرخاشگری میکنند و صفاتی مثل خودخواهی، از خود راضی، بی ملاحظه بودن در اکثر آنان دیده میشود
البته توجه کنید که لوس شدن بچهها محدود به سن خاصی نمیشود، اما با توجه به سن، ممکن است عکسالعملهای متفاوتی از خود نشان دهند؛ به طور مثال توجه و اهمیت به لوس شدن کودک دو ساله یا لوس شدن کودک سه ساله، بسیار اهمیت دارد و میتواند بهترین زمان برای جلوگیری از این مسئله و پرورش درست کودک باشد؛ چرا که این سنین از سنین بسیار پراهمیتی برای تربیت هستند و رفتارها بیشترین تأثیرات را دارند
سعی کنید شرایط را به او توضیح دهید؛ این کار به مرور زمان کودک را متوجه میکند و او از گریه کردن دست میکشد. میتوانید پیشنهاد بدهید و با او معامله کنید؛ به طور مثال در قبال خواسته نادرست، مورد دیگری را پیشنهاد کنید و او را راضی کنید.
در عین حال که قوانینی تعیین کردید، اما به کودک حق انتخاب بدهید. به کودک احترام بگذارید تا احترام را یاد بگیرد.
به کودک صبر را آموزش دهید و در عمل با توضیح شرایط، او را متوجه این بکنید که همیشه نمیشود خواستهها سریعا برآورده شوند.
به کودک احترام به دیگران و خواستههای دیگران را آموزش دهید؛ توضیح دهید که فقط او و خواستههایش مهم نیست، بلکه افراد دیگری نیز هستند؛ یا همان طور که او این خواستهها را دارد، دوست مقابلش نیز خواستههایی دارد و تنها زمانی رابطه متقابل برقرار میشود که درک این خواستهها از سوی دو طرف صورت گیرد.
عذرخواهی کردن و قبول اشتباه را آموزش دهید
شریک شدن و مهربانی کردن را آموزش دهید؛ به طور مثال یک روز شما به پارک میروید و قصد دارید دلبندتان با اسباب بازیهای رایج در پارک بازی کند.
چند کودک هم در نوبت بازی با سرسره هستند، اما کودک شما بیتابی کرده و دوست دارد خیلی سریع بدون توجه به کودکان دیگر از سرسره بالا برود.
شما باید برای او توضیح دهید که مثلا همانطور که تو دوست داری با این وسیله بازی کنی، دوستت هم دوست دارد بازی کند. اگر شریک نشوی باید تنها باز کنی، اما با نوبتی بازی کردن هم دیگر تنها نیستی، هم بیشتر لذت میبری.
این روزها عصر ارتباطات مجازی است و این موضوع دامن کودکان را نیز گرفته است. به طور کلی پیشنهاد میشود اگر امکانات خاصی مثل تبلت یا وسیله بازی خاصی و…. برای کودکتان فراهم کردید و او را پیش دوستانی میبرید که ممکن است آن امکانات را نداشته باشند، از به همراه بردن آن شئ یا هرچیز دیگری که هست امتناع کنید
هرچه قدر هم که اوضاع مالی خوبی دارید، اما در خرید کردن برای کودکتان تعادل را رعایت کنید. با اینکار قدردانی را نیز به او آموزش میدهید؛ بنابراین به هیچ عنوان در خرید کردن اسراف نکنید و از خرید موارد غیرضروری امتناع کنید.
البته اگر از سوی شما به عنوان والدین کودک نیز اشتباهی سرزد و یا به قول خود عمل نکردید، باید عذرخواهی کنید و سعی در جبران آن داشته باشد تا اینگونه الگوی مناسبی برای کودک دلبندتان باشید.
مسئولیتهایی مطابق با توانایی و سن برعهده آنان بگذارید
نه گفتن را بیاموزید و به کودکانتان نیز آموزش دهید؛ خیلی درگیر احساسات پدر و مادر فرزندی نشوید؛ حواس تان باشد که قرار است شما کودک خوبی تربیت کنید؛ پس بی محابا و بدون درنگ و تفکر تربیت اورا دنبال نکنید. خیلی شیک و مجلسی به هر خواسته کودک جواب مثبت ندهید بلکه بعضی وقتها قاطعانه نه بگویید و بدون تعارف با او برخورد کنید. به عبارت بهتر با این نه گفتنها، البته که نباید افراطی باشد، شما نه گفتن را به کودک تان یاد دادهاید.
اگر کودک گریهای حاصل از نیاز ضروری میکند، سریعا پاسخگو باشید؛ اما اگر گریه و رفتار ناشایست حاصل از کجخلقی یا خواسته نامعقول است، آن را نادیده بگیرید. البته از لجبازی و بحث کردن با کودک امتناع کنید.
بنابراین، علت لوس شدن بچهها توجه نکردن به نکات ذکر شده و ایجاد این تفکر در کودک که همیشه مطابق میل او رفتارها و اتفاقات شکل میگیرد خواهد بود. او میخواهد سریعا بدون هیچگونه مخالفتی به خواستهاش برسد و اگر کار اشتباهی بکند نادیده گرفته شود.
یا مثلا، چون فکر میکند مثلا در خانوادهای پولدار به دنیا آمده، پس مانعی برایش وجود ندارد و این دیگران هستند که باید به او احترام بگذارند و او اگر به این موضوع اهمیت ندهد و فقط خود و خواستههای خودش مهم باشد؛ کسی با او مقابله نمیکند و یا والدین برای رهایی یا شرم حاصل از رفتارهای ناشایست کودک، در مقابل خواستههای او نرم میشوند.
این کودکان هنگامی که وارد اجتماع شوند یا زندگی زناشویی را شروع کنند به احتمال زیاد دچار مشکل میشوند و سپس دچار سرخوردگی میشوند؛ چراکه جامعه هیچگاه همانند مادرو پدرشان با او رفتار نمیکند.
بنابراین، رعایت نکات ذکر شده و مشورت با یک روان شناس حاذق در جلوگیری از لوس شدن کودک بسیار کمک کننده و مؤثر خواهد بود؛ بنابراین از والدین محترم عاجزانه درخواست داریم که برای تربیت فرزند خود اطلاعات و آگاهی کافی کسب کنند، شما با یک انسان مواجهاید، باید آن را برای یک زندگی عالی و کامل آماده کنید و برای عملی کردن این موضوع، مهمترین فاکتور تأمین سلامت روان همراه با تربیت صحیح و بدون افراط و تفریط است و این از مهمترین وظایف شماست؛ در نتیجه باید به دانش صحیح تربیت کردن کودک در سنین مختلف مجهز شوید.