هرچه از دل بر آید، لاجرم بر دل نشیند. شاید این بهترین مثال برای این است که فرزندانمان را در مسیر درستی که میخواهیم هدایت کنیم و آن وقت است که اگر چیزی را از ته دل باور کرده باشند و قبول کنند، دیگر خودشان هستند که آن موضوع بر دل نشسته را دوست دارند و در مسیرش گام برمیدارند. این همان روشی است که درباره موضوع حیا و حجاب هم میتواند کاربرد داشته باشد؛ البته که به امتحانش میارزد!
همهچیز از یک ایمان درونی و باور قلبی شروع میشود؛ ایمان و باوری که ما را به یقین میرساند، کاری که انجام میدهیم درست و تصمیممان صحیح است! آنوقت اگر همه عالم و آدم هم بسیج شوند و مخالف آنچه ما فکر میکنیم، بگویند، کوچکترین راهی به قلب ما پیدا نمیکنند. این همان چیزی است که درباره حیا و حجاب به آن نیاز داریم؛ حیا و حجابی که فارغ از وظیفه، مسئولیت، عرف و قانون، باید باوری باشد در قلب دخترهایمان! ولی ما برای رسیدن به چنین باوری چه کردهایم؟
اصلا چرا حجاب؟
با هم حرف بزنیم؛ از اینکه درستش چه است بگوییم! از سختیها و البته آسانیهایی که حجاب برایمان دارد بگوییم: «اینکه به محض رسیدن به سن تکلیف از دخترانمان بخواهیم که روسری بپوشند و آزادیهای قبلی را نداشته باشند، سختترین انتظاری است که میشود از آنها داشت.» حجتالاسلام محمدیوسف افروغی، معتقد است باید زمینهها علاقهمندی به حجاب را از روزهای کودکی شروع کنیم؛ خوبیها را ببیند و این تصور که با داشتن حجاب، دست و پایم بسته میشود و هیچکاری نمیتوانم انجام بدهم، حتی یک لحظه هم به سرش نزند: «و بهترین الگو برای او مادرش است؛ مادری که حجاب او را از علاقههایش دور نکرده، زندگی برایش سخت نیست و البته حال بهتری هم دارد.» در واقع بخش بزرگی از مسیر علاقهمند شدن دختران به حیا و حجاب، بهعهده مادری است که هردو را دارد و دختر مطمئن میشود که از باحیایی و باحجابی، ضرر نخواهد کرد: «بهتر است بیشتر از آنکه دخترانمان را از کودکی به حجاب عادت بدهیم، فرصت مانوس شدن و علاقهمند شدن به حجاب را در اختیارشان قرار بدهیم.» چراکه عادت، ممکن است از جایی به بعد ترک شود؛ از آن روزی که ببیند عادتش که از کودکی همراهش بوده است، در روزهای جوانی، دست و پایش را بسته و دوستش ندارد.
عزت نفسی برای انتخاب
چه بسیار دخترانی که دلشان با داشتن حجاب و پوشش است، اما اعتماد به نفس لازم را برای حضور باحجاب در جمعهای مختلف ندارند؛ جمعهایی که قریب به اتفاق افراد حاضر در آن، بدون پروا حجاب ندارند و اصلا هم احساس شرمندگی از کسی را نمیکنند: «ابراز محبت به دختران خانواده و ارزشمند بودن جایگاه آنها برای پدر و مادر، یکی از آن روشهای تربیتی است که احساس مسئولیت و عزت نفس دختران را تقویت میکند؛ موضوعی که در آینده و برای اینکه حضوری پرقدرت و با اعتماد به نفس در جامعه داشته باشند، بسیار کاربردی است.» این را حاجآقا افروغی میگوید که معتقد است نه فقط به شکل ظاهری که عمیقا و قلبا باید باور داشته باشیم که دخترانمان ارزشمند هستند و این احساس ارزشمند بودن به آنها منتقل شود؛ آنوقت است که در سنین جوانی، حجاب را نه فقط یک تکلیف سخت بلکه برای حفاظت از ارزشی که در تمام طول سالهای زندگی، احساسش کرده انتخاب میکند.
به دنبال واقعیت!
نمیتوانیم پوشش کاملی داشته باشیم و از راحتی حجاب بگوییم؛ پس آنوقت پدر و برادری که با لباس آستین کوتاه و بدون پوشش سر میگردند چقدر راحت هستند؟ برای همین است که لازم است قلب دخترانمان را آماده پذیرش نوعی سختی کنیم که ذره ذره شیرینیاش را احساس خواهند کرد. شاید لازم است از تفاوتهای جنس مرد و زن برایش بگوییم، از خوبیها و بدیهای دنیایی که در آن زندگی میکنیم. از الگوهایی که برایش تعریف کردهایم و رابطه آنها با حجاب، از تاریخ و آدمهایش. آنوقت است که خودش میماند و هرآنچه دیده و شنیده و وقت انتخاب! در چنین شرایطی اگر از مسیر درستی آمده باشیم، او در همان سن کم به حجاب علاقهمند میشود و بهعنوان یک پدیده تازه و جالب با آن رفتار میکند، اما شک نکنید که همین پدیده تازه، رفته رفته تبدیل به باور قلبیاش خواهد شد: «البته در این میان، والدین بهخصوص مادر، همچنان باید به روش تربیتی خودشان عمل کنند؛ این تداوم است که حجاب دوران کودکی و نوجوانی را به باور قلبی روزهای جوانی میرساند که در برابر هرکس و هر چیزی از آن دفاع خواهد کرد.»
در این میان، بازی کردن، حرف زدن، قصهگویی، شعر خواندن، حضور در محافل قرآنی و… آن روشهایی هستند که به شکلهای متفاوت، میتواند موضوع باحیایی و حجاب را برای کودکان بیان کنند؛ روشهایی که هرکدام میتواند بر یک چیز دست بگذارد! یکی از امنیتی که حجاب برایمان میآورد بگوید و دیگری ارزشهای دختران را نشانه بگیرد که نیاز به مراقبت دارند. گاهی هم ریش و قیچی را دست خود فرزندمان بدهیم تا فرصت انتخاب داشته باشند.
شیرینی یا سختی؟
کودک عزیز است و تربیتش از خودش عزیزتر؛ جملهای قدیمی که بزرگترهایمان درباره اهمیت تربیت کودک میگفتند که اگر فرزندت را دوست داری، تربیتش را جدی بگیر، اما در این میان، شاید بشود یک پرانتز کوچک باز کرد و از تربیت سختتر دختران نسبت به فرزندان پسر گفت. دخترانی که روحیه لطیفتری دارند و برای پذیرش آنچه تحت عنوان تربیت میخواهیم به آنها یاد بدهیم، باید از روشهایی مناسب با روحیه دخترانهاش استفاده کنیم. قریب به اتفاق کارشناسان تربیتی معتقدند مادر و پدرانی که دختر دارند، باید صبر و شکیبایی بیشتری داشته باشند، باید صبور باشند و عصبانیتشان را سر او خالی نکنند و از آن مهمتر، لازم است بر زیباییها و توانمندیهای درونی او تاکید کنند تا دخترانمان به این باور برسند که برخلاف تبلیغات رایج در رسانههای غربی و آن چیزی که به غلط، درباره محدودیتهای دختران گفته میشود، آنها از پس هرکاری برمیآیند.