همه ما فکر میکنیم ویژگی همدلی را داریم، اما برخی از ما در مسیر زندگی آن را گم کردهایم. در دنیایی که همه در تلاشاند از هم جلو بزنند، اهمیت همدلی، نادیده گرفته میشود. احتمالاً دارد افراد، عدم همدلی شما را با بیتفاوتی یا حتی خصومت اشتباه میگیرند. در ادامه این مطلب، ۱۰ رفتاری را که ممکن است نشان دهنده فقدان همدلی در شما باشد و شاید حتی متوجه آن نباشید را مرور میکنیم.
۱. درک درد دیگران برایتان سخت است
یک ویژگی مشترک در میان افرادی فاقد همدلی، مشکل درک درد یا ناراحتی دیگران است. شاید برایتان سخت باشد خود را جای دیگری بگذارید و در نتیجه، نمیتوانید عمق رنج یا پریشانی آنها را کاملاً درک کنید. البته این رفتار به این معنا نیست که ذاتاً بیرحم یا ظالم هستید. بلکه صرفاً برایتان دشوار است که با احساسات دیگران در سطح عمیق ارتباط برقرار کنید. ممکن است دیگران شما را به دلیل مشکلتان در همدلی با وضعیت عاطفیشان، بیتفاوت یا بیاحساس ببینند. اما حقیقت این است که شما عمداً بیتفاوت نیستید، بلکه درک و ارتباط برقرار کردن با تجربیات عاطفی دیگران برایتان دشوار است.
۲. برایتان سخت است که همدردی کنید
یکی دیگر از رفتارهای رایج در میان افراد فاقد همدلی، مشکل در ابراز همدردی است. فقدان بیان میتواند اغلب منجر به سوءتفاهم شود. ممکن است دیگران آن را نشانه بیعلاقگی یا بیتوجهی به وضعیتشان بدانند. اما موضوع بیتفاوتی نیست. بیشتر به این مربوط میشود که در یافتن کلمات یا اشارات مناسب برای نشان دادن همدردی و حمایت، مشکل دارید.
۳. تمایل دارید دیگران را قضاوت کنید
اغلب افراد فاقد همدلی، قضاوتگر هستند. شاید شما تمایل داشته باشید بر اساس اعمال دیگران، بدون صرف وقت برای درک شرایط یا احساساتشان، در مورد آنها قضاوت سریعی داشته باشید. این رفتار قضاوتگر میتواند منجر به سوءتفاهم و تعارض شود، زیرا دیگران ممکن است احساس کنند شما آنها را همان گونه که هستند نمیپذیرید. در حالی که ممکن است قصدتان سختگیری یا انتقاد نباشد، اما قضاوتهای سریعتان میتواند به دیگران القا کند که فاقد درکی از آنها هستید.
۴. برایتان سخت است که ابراز محبت کنید
ابراز محبت برای برخی افراد خیلی طبیعی است، اما برای کسانی که فاقد ترحم هستند، میتواند چالش بزرگی باشد. شاید برایتان سخت باشد که به دیگران به شکل کلمات، تماس فیزیکی یا رفتارتان، احساسات یا عشق خود را نشان دهید. اما این حالت به این معنا نیست که احساسی ندارید، بلکه در ابراز کردن این احساسات به شکلی که دیگران بتوانند درک کنند، مشکل دارید. متأسفانه، این مشکل گاهی اوقات میتواند عدم توجه و بی احساسی تلقی شود و باعث میشود دیگران احساس نادیده گرفته شدن، کنند. اما موضوع بیتوجهی نیست، بلکه در مورد یادگیری این است که چگونه توجه خود را به شیوهای که برای دیگران ملموس باشد، ابراز کنید.
۵. اغلب نیازهای عاطفی خودتان و دیگران را نادیده میگیرید
در اینجا باید کاملاً صادق باشیم. نادیده گرفتن احساسات خودتان و دیگران کار غیرمعمولی نیست. شاید فکر کنید که تمرکز بر مسائل عملی مهمتر از پرداختن به مشکلات عاطفی است. حقیقت تلخ این است که شاید فقط به این دلیل که احساسات ناراحتکننده یا نامناسب به نظر میرسند، آنها را نادیده میگیرید و یا آنها را بی اهمیت جلوه میدهید. اما این کار میتواند باعث شود دیگران احساس دیده نشدن یا بیاهمیت بودن کنند و روابطتان را تحت تأثیر قرار دهد. مسئله این نیست که عمداً بیاعتنا هستید، بلکه احساسات، مانند زبان پیچیده و ناآشنایی هستند که شما توانایی درک یا مدیریت آن را ندارید.
۶. بخشیدن و رها کردن برایتان سخت است
شاید کینه به دل بگیرید و هر توهین یا اشتباه کوچکی را به یاد داشته باشید. ممکن است برایتان سخت باشد آسیبهای گذشته را رها کنید، حتی وقتی طرف مقابل عذرخواهی کرده یا جبران کرده باشد. اما مهم است به یاد داشته باشید که این رفتار، شما را انسان بدی نمیکند. فقط به این معناست که بخشش مهارتی نیست که شما داشته باشید. افراد ممکن است این رفتار را کینهتوزی تفسیر کنند. اما در واقع مسئله یادگیری چگونگی پیمودن مسیر پر پیچ و خم بخشش و درک قدرت شفابخش آن، هم برای خودتان و هم روابطتان است.
۷. با صبر و حوصله مشکل دارید
باید قبول کنیم که در دنیای پرشتاب امروزی، صبر و حوصله اغلب کمیاب است. شاید برایتان سخت باشد منتظر دیگران بمانید، یا وقتی چیزی طبق برنامه پیش نمیرود، سریعاً ناراحت شوید. ممکن است وقتی کسی خیلی آهسته عمل میکند یا وضعیتی به سرعتی که میخواهید پیش نمیرود، کنترل اعصابتان برایتان دشوار باشد. این مشکلی است که بسیاری از ما درک میکنیم. با این حال، این صبور نبودن گاهی اوقات میتواند به عنوان بیتفاوتی یا بیتحملی تفسیر شود. مسئله این نیست که عمداً سعی در هول کردن دیگران دارید، بلکه صبر فضیلتی است که همیشه به طور طبیعی در اختیار شما نیست.
۸. اغلب بر روی جنبههای عملی تمرکز دارید
شما از نوع افرادی هستید که روی حقایق و ارقام تمرکز میکنید و هر روز منطق را بر احساسات ترجیح میدهید. اگر مشکلی پیش بیاید، شما به دنبال یافتن راه حل هستید، نه غرق شدن در اینکه این موضوع چگونه شما یا دیگران را تحت تاثیر قرار میدهد. مثل این است که در یک مهمانی، شما فردی هستید که از همه پذیرایی شده است و محل دستشویی را میدانند، به جای اینکه در فراز و نشیبهای عاطفی مکالمات گروه غرق شوید. البته، این جنبه عملگرایانه گاهی اوقات میتواند به اشتباه به عنوان سردی یا فقدان همدلی تفسیر شود. اما در واقع مسئله این است که شما با مسائل عینی راحتتر کنار میآیید تا آبهای اغلب گلآلود احساسات.
۹. در بروز احساساتتان مشکل دارید
نشان دادن احساسات واقعیتان، پذیرفتن آسیبی که دیده اید یا اشتباهی که کردهاید، همه اینها میتوانند برای شما فوقالعاده دشوار باشند. همچنین، وقتی دیگران آسیبپذیری خود را نشان میدهند، ممکن است احساس ناراحتی کنید و ندانید چگونه واکنش نشان دهید. اما اینجا یک حقیقت تلخ وجود دارد: آسیبپذیری بخشی از زندگی است. آنچه ما را انسان میکند و به ما کمک میکند در سطحی عمیقتر ارتباط برقرار کنیم. اجتناب از آن شاید در کوتاه مدت ایده خوبی به نظر برسد، اما در درازمدت میتواند منجر به انزوا و سوءتفاهم شود. مسئله این نیست که عمداً سرد یا دور از دسترس هستید، بلکه یادگیری پذیرش آسیبپذیری میتواند نقطه عطفی در بهبود سطح همدلی شما باشد.
۱۰. اغلب همدلی نسبت به خود را نادیده میگیرید
شاید مهمترین نکتهای که اگر همدلی کمی دارید باید درک کنید این است که اغلب از نحوه برخورد با خودتان شروع میشود. شاید با خودتان سختگیر باشید، مدام اعمالتان را نقد کنید و به ندرت به خودتان استراحت دهید. ممکن است با پذیرش خودتان مشکل داشته باشید و بدون قدردانی، خودتان را وادار کنید که همیشه بیشتر کار کنید و بهتر شوید. اگر نتوانید نسبت به خودتان ترحم داشته باشید، نشان دادن آن به دیگران برایتان فوقالعاده دشوار خواهد بود. مسئله این نیست که عمداً سختگیر یا بیمهر هستید، بلکه ترحم نسبت به خود، بخش مهمی از پازلی است که شاید شما از آن غافل باشید. به خودتان محبت کنید و خیلی زود متوجه خواهید شد که ظرفیت شما برای نشان دادن همدلی نسبت به دیگران نیز رشد میکند.