به گزارش سیناخبراین بنا در زمان حکومت شاه اسماعیل اول ( ۹۰۷-۹۳۰ هجری ) احداث شده و بعد ها به سبب خرابیهای فراوان در سال ۱۰۸۵هجری در دوره ی شاه سلیمان صفوی تعمیر و تکمیل گردیده است.
اوژن فلاندن فرانسوی مي نويسد: “كاروانسراي مهيار درراه اصفهان به شيراز يكي از معتبرترين كاروانسراهای ايران است. سياحان ساختمانش را به مادر شاهعباس نسبت ميدهند. نه فقط خوش آمد ساكنين ايران است كه درحين سفر بدان استراحت كنند بلكه طرز ساختمان و نقاشی كه دارد مورد توجه ميباشد”
کاروانسرا به صورت چهار ایوانی به شکل مستطیل به اندازه ی خارجی ۸۲×۸۹متربنا شده است، حیاط کاروانسرا نیز مستطیل و به اندازه ی ۷۰/۳۸ × ۳۰/۴۸ متر ست. اطاقهای اطراف کاروانسرا مساوی بوده و به طول و عرض ۵×۴ متر ساخته شده است.
وسعت کاروانسرا و وجود بازاری در کنار آن دلیل بر این است که کاروانیان به هنگام سفر در آن اجتماع کرده چند روزی می ماندند و در آن مدت توشه و سایر نیازهای مسافرت را مهیا می کردند.
بازار مزبور با مهارت مخصوصی با کاروانسرا ارتباط پیدا می کرد و در داخل آن رواقهایی ساخته شده بود که در عقب آن دکانها قرار داشتند و در یک طرف به دکان نانوایی و یک قهوه خانه و در طرف دیگر به یک مسجد منتهی می گردیدند.
در این مسجد حوض و فواره ای نیز وجود داشت.کاروانسرا فاقد حمام بود، اما یک حمام عمومی خارج از آن به وسیله ی مردم محل ساخته شده بود.
سردر کاروانسرا در عقب رفتگی وسیعی نسبت به حصار بنا ساخته شده است.در نمای سردر زینتهایی از کاشی تراشیده دیده می شود.
در سالهای اخیر این کاروانسرا به ندامتگاه تبدیل شده بوده واکنون این اثر تاریخی بر اثر عوامل طبیعی درحال تخریب شدن می باشد که جا دارد مسئولین مربوطه اقدامات اساسی جهت مرمت و احیاء دوباره آن اقدام نمایند.
حاج سیاح که ضمن سفر خود در ماه شعبان ۱۲۹۴ هجری ( ۱۲۵۶ شمسی) در این کاروانسرا اقامت کرده است در خاطرات خود درباره ی این مجموعه ی جامع از کاروانسرا و بازار چنین نوشته است:
این کاروانسرا بسیار خوب و محکم از سنگ و آجر بنا شده و از زمان صفویه تا حال با اینکه تعمیری ندیده پا برجا و محکم است ولکن در اطراف آن آبادی نیست، لوازم مسافرین را دکاکینی که در دالان دارد مهیا می کنند. چیز عجیبی در این کاروانسرا و سراهای دیگر شاه عباسی و موقوفه در ایران معمول است که همین کافی است یک عاقل از اوضاع ایران باخبر بوده بداند که فلاح این دولت و ملت در این عصر ترقی محیرالعقول بشر، محال است و کمال تأسف را دارم که ناچارم این نحو چیز ها را یادداشت کنم.
این منزلگاه ها که سلاطین و بزرگان خیرخواه و مملکت پرور، با خرج و زحمت های زیاد، در صحراهای بایر ساخته و یادگار گذاشته اند هر کس از مفتخواران و دنیا پرستان از اهل دیوان یا ارباب عمایم می خواهد از دولت، مواجب و وظیفه برده بدون زحمت و بلا جهت مبلغها بدست آورده بعیش و نوش پردازد چون از مالیات و رشوه و سایر عناوین که حد و حصر ندارد و برای مفتخواران معین شده یک دینار به چیزی خرج نمی شود که به کار دولت و ملت بیاید و جوانان را مفتخوار و بیکار بار آورده و این شخص دندان تیز کرده تا صاحب مواجب شود به او می گویند « محل نیست» می گوید « فلان کاروانسرای وقف در فلان محل هست اجاره دادن آنرا بر من مقرر کنید.» پس یک باب، دو باب یا زیاد یا کم، به اسم او می نویسند سالیانه مثلا جاره سیصد و چهارصد و پانصد تومان مواجب فلان آقا می شود او هم می آید از شرار قسی القلب پیدا کرده سیصد تومان را هزار تومان اجاره می دهد و این اجاره معنی اش این است که احدی جز آن اجاره کنندگان حق ندارند به واردین چیزی بفروشند و واردین اگر مایحتاج با خود همراه داشته باشند باز مجبورند خریداری کنند یا قیمت را بدون خریداری بدهند پس قیمت هر چیز را یکی برده می فروشند و کسی قدرت ندارد نخرد و منحصر است و جای دیگری برای منزل نیست به این نحو مردم را در فشار گرفته دخل کرده به آن اجاره دهنده هم آنچه مقرر داشته اند می دهند. اگر در جایی کاروانسرایی باشد که از طرف دولت مواجب کسی مقرر نشده باشد، حاکم یا نایب الحکومه محل اجاره می دهد پولش را خود می برد. فی الواقع این نحو مستأجرین از قطاع الطریق هستند و این نحو اقدامات به این موقوفات نیست…
به هر حال من به کاروان سرادار و آن دالانیان گفتم: « این چه رفتار و انصاف است؟
گفتند : چه کنیم از ما هزارتومان یا بیشتر می گیرند از کجا در بیاوریم و به ایشان بدهیم و خود هم معیشت کنیم» باری هرچه می بینم تأسف زیادتر میشود.