زندگیمشترک برپایه یک سری اصول و قواعد بنا شده است. اگر نقش یکی از این اصلها کم رنگ شود، پایههای زندگی سست میشود. یک اصل مهم در پایداری زندگیمشترک توجه است. من در طی چندین سال کار درمان و مشاوره، بارها و بارها این جمله را شنیدم که علت اصلی نارضایتی زوجها مورد بیتوجهی قرار گرفتن از سوی طرفمقابل است.
به تازگی، مدیرکل مشاوره و امور روان شناختی سازمان بهزیستی کشور درباره عمده مشکلات زوجها که در سامانه تصمیم ثبتنام کردهاند، گفت: «عمدهترین علل طلاقهای ثبت شده در سامانه تصمیم به ترتیب عبارتند از تسلط نداشتن به تکنیکهای مرتبط با مهارتهای زندگی، بیتوجهی، بددهنی، بیاحترامی، اعتیاد، دروغگویی، رضایت نداشتن از روابط زناشویی و …». طبیعتا بددهنی، اعتیاد، دروغگویی و … رفتارهایی هستند که زن و شوهرها متوجه اشتباه و آسیبزا بودن آنها هستند، اما بیتوجهی، عاملی است که معمولا جدی گرفته نمیشود، اما به طلاق منجر میشود.
آزاردهندهترین اتفاق برای زوجها
شاید هیچ چیزی بیشتر از بیتوجهی به همسر برای زوجها آزار دهنده نباشد. بسیاری از زوجها گلایه دارند که شریک زندگی آنها مانند سابق به آنها توجهی نشان نمیدهد و همیشه با سکوت سرد او مواجه هستند. بیتوجهی در رابطه زمانی اتفاق میافتد که چالشها زیاد میشوند. در این مواقع ممکن است مکالمات دوطرف به جای پیدا کردن راهحل، به جروبحث کشیده شود و معمولا یکی از دوطرف تمایلی به پیدا کردن راهکار از خود نشان نمیدهد.
ریشههای بیتوجهی به همسر
روابط زوجها نیاز به مراقبت دارد و روزمرگی نباید افراد را از حفظ بنیان خانواده غافل کند. در بیشتر مواقع بیتوجهی به همسر از دلخوریهای پیش پا افتاده و به دنبال آن قهرهای طولانی مدت و به مرور زمان شکلگیری کینههای انباشته شده به وجود میآید. دلخوریهای کوچکی که شاید میتوانست با یک گفت وگوی ساده دو طرفه پایان یابد، اما در دراز مدت جای خود را به مشکلات عاطفی عمیق و سپس بیتوجهی همسر میدهد. برخی افراد هم شخصیتی منفعل دارند و ابراز توجه به طرفمقابل برایشان دشوار است. در برخی دیگر نادیده گرفتن نظراتشان از سمت طرف مقابل باعث سرخوردگی، ایجاد فاصله و بعد از مدتی بیتوجهی میشود. در برخی از شوهرها هم توجه به همسر، به درستی معنا نشده و صرف ایجاد رفاه در خانواده و خدمات مادی، این چنین تصور میشود که وظیفه خود را برای رسیدگی به خانواده انجام دادهاند، در حالی که مهمترین روش نگهداری از کانون خانواده محبت، احترام و توجه است.
آسیبهای بیتوجهی به همسر
زوجها اگر متوجه بیتوجهی از سمت همسر خود شوند، بهانهگیری آنها آغاز میشود و بنای ناسازگاری را میگذارند. ایجاد فاصله فیزیکی از سمت همسر یکی از آسیبهای آن است که میتواند به بیمیلی عاطفی و قطع رابطه زناشویی ختم شود. بدخلقی در خانه و بیاحترامی به همسر در میان جمع از دیگر پیامدهای بیتوجهی است. تغییر رفتار یکی از زوجها میتواند کلیدی برای یافتن گره روابط باشد و از این طریق میتوان متوجه شد که فرد وظایف عشقورزی خود را به خوبی انجام نمیدهد. بیتوجهی به همسر رابطه را به سردی میکشاند و از هر نظر دوری اتفاق میافتد. رابطه عاطفی در پایینترین سطح خود قرار میگیرد و زندگی مشترک کیفیت خود را از دست میدهد. خیانت یکی از تلخترین پیامدهای بیتوجهی است. فرد برای پیدا کردن منبع محبت و توجه به این مسیر اشتباه قدم میگذارد و برای جبران شکستهای خود در کانون اصلی خانواده در جای دیگری دل مشغولی پیدا میکند. نهایت این اتفاقات، ویرانشدن بنیان خانواده و شکست هر دو طرف است.
بیتوجهی، به زندگی عاشقانهتر ختم میشود؟
درمقابل کسانی هستند که با بیتوجهی به همسر خود، میخواهند محبت و عشق همسر خود را طلب کنند. حتما شما هم این جمله را شنیدهاید: «بهش محل نذاری، اون بیشتر میاد سمتت»! بیتوجهی، آفت زندگیمشترک است. اساس یک زندگی مشترک بر تعامل، توجه، محبت و احترام است. متاسفانه زمانی که زوج ها، هنگام بروز مشکلات و مسائل زندگی بهجای مشورت گرفتن از متخصص، از افراد غیر متخصص و ناآگاه کمک میخواهند و نسخههای تجویزی آنها را اجرا میکنند، در واقع زندگی مشترکشان را به سمت دره فروپاشی هدایت میکنند. شاید شما با بیتوجهی میخواهید موضوعی را به همسرتان بفهمانید یا شاید واقعا توان و حوصله محبت و توجه را به هر دلیلی ندارید؛ اما بدانید که این راهحل مناسبی نیست؛ بنابراین سعی کنید از همان ابتدای زندگی، بی پرده و رک با همسرتان صحبت کنید و نگذارید یک مسئله کوچک، تبدیل به یک بحران شود.
سلام.
آنچه مسلم است بر اساس تحقیقات میدانی آخرین عاملی که در خبر آمده اولین علت درگیری های خانوادگی و طلاق میباشد و عمدتا از جانب خانم ها است.