استاد قاسم سیاره متخلص به “آشفته” در خانوادهای فرهیخته و ادیب در شهرضا متولد شد. پدرش استاد هاشم متخلص به “سیاره” نیز شاعری توانا بود که از او چند مجموعه شعر از جمله “گلشن معرفت” و “جنگل مولا” به یادگار مانده است، همچنین تخلص استاد هاشم به نام خانوادگی این خانواده یعنی “سیاره” تبدیل شد.
آشفته سرودن شعر را از ۱۸ سالگی آغاز کرد که از آثار منتشر شده این شاعر توانا میتوان به دیوان آشفته، دوگاه، ترجمان گل شمع، برگ سبز و خوشه اشاره کرد، همچنین مجموعه “هشل هفط” به عنوان مجموعه طنز و فکاهی این بزرگوار، یک هفته قبل از درگذشت وی رونمایی شده بود.
بهرام سیاره متخلص به “پریش شهرضایی” شاعر پرآوازه شهرضا که همچون پدر و پدربزرگ از ذوق و طبع شعر فراوانی برخوردار بود، در سال ۱۳۲۳ در شهرضا، شهری که بزرگانی چون آقا محمدرضا قمشهای متخلص به صهبا و حکیم الهی قمشهای را در دامن پرورانده است، متولد شد و در سال ۱۳۶۳ و در سن ۴۰ سالگی سرودن اشعار را به صورت رسمی آغاز کرد.
دکتر حسین الهی قمشه ای در مقدمهای که بر اشعار پریش در دیوان شعر وی نوشته است، وی را اینگونه توصیف میکند: «پریش ذوق و مستی را از پدر که خود از شاعران بنام شهرضا است به میراث برده و به سبب همدمی و انس دایم با شاعران آسمانی ادب پارسی هم از شور و حال و شراب شهود در جام شعر آنان سرمست شده است.»
از مجموعه آثار منتشر شده توسط وی میتوان به دیوان پریش، پردیس پریش و مجموعه “اشکها و لبخندها” اشاره کرد. پریش دنباله رو ذوق و اندیشه پدر بود که این نکته را با ظرافت در قالب شعر خود این چنین بیان میکند:
آشفته شو پریش که حافظ به نکته گفت هان ای پسر بکوش که روزی پدر شوی
همچنین در شعری دیگر این چنین میگوید:
زبانِ حالِ دلِ ماست شعر ما ای دوست سخن یکی ست، چه آشفته گوید و چه پریش
سبک اشعار این دو شاعر شهرضایی آمیخته ای از سبک اصفهـانی و عراقـی و خمیر مایۀ کلامشان عاشقانه زیستن، آزادگی و بی نیازی بود.
استاد بهرام سیاره متخلص به “پریش” ساعت ۸ صبح روز ۲۰ مردادماه ۱۳۹۰در ۶۷ سالگی در شهرضا درگذشت و پدرش استاد قاسم سیاره متخلص به “آشفته” نیز ساعتی بعد بدون آگاهی از مرگ فرزندش همسفر وی شد.
امید سیاره در خصوص نحوه مرگ شاعرانه این دو ادیب برجسته گفت: با وجود اینکه در خصوص مرگ برادرم پریش که ساعت هشت روز پنجشنبه به دیار باقی شتافت، هیچ اطلاعرسانی به پدرم “آشفته” نشد، ساعتی بعد پدرم نیز همسفر برادرم شد و به راستی که آنان یک روح در دو کالبد بودند و ارتباط روحی به قدری عمیق بود که با هم رفتند و مشیت الهی بر این بود که پدر داغ مرگ پسر را نبیند.
همانگونه که پریش گفته بود: «طالع آشفته را دارد پریش آنکه از خاکسترش این خلق شد…»
آشفته مرگش را اینگونه بیان کرده بود:
منِ آشفته را چو وقت رسد گردِ من با نشاط صَف بزنید
در عزایم که گریه هست حرام این حلال است گر که دَف بزنید
پیکر این دو شاعر با حضور هنرمندان و مردم شهرضا تشییع و در جوار امامزاده شاهرضا(ع) در صحن علما به خاک سپرده شد.