پدرش حاج عبدالخليل متقي از متدينين و پارسايان و بازاريان به نام و مادرش از زنان عفيفه شهر به نام حاجيه خانم شوكت متقي بود .
سردارشهید متقی دوران ابتدايي تحصيل خود را در دبستان خيام و دوران سه ساله اول متوسطه را در دبيرستان سعدي گذراند.
وي سه ساله دوم متوسطه را درهنرستان كورش (شهيد مطهري ) در رشته برق در سال ۱۳۵۴ گذارند و موفق به دریافت ديپلم فني شد.
شهید متقی در طول تعطيلات تابستان كار مي كرد و تقريبا مخارج تحصيلي و بعضي از امورات خود را به دست مي آورد.
قبل از گرفتن ديپلم در ارديبهشت سال ۱۳۵۴ پدر خود را از دست داد و عملا سرپرست مادر و خواهر و دو برادر خود شد.
شهید محمد هادي متقی بعد از ديپلم مدني در پادگان شهرضا(۲۲ توپخانه ) كه در حال احداث بود در يكي از شركت هاي ساختماني مشغول به كار شد تا اينكه در رشته الكتروتكنيك در انستيتو تكنولوژي دوره آموزشي عالي را آغاز كرد و درسال ۱۳۵۶ موفق به اخذ مدرك فوق ديپلم شد.
در ارديبهشت ۱۳۵۷ به خدمت سربازي اعزام شد. دوران آموزش اوليه را در خرم آباد و دوران آموزش تخصصي را در كرمانشاه به عنوان درجه دار ادامه داد و در اين زمان تظاهرات ها و اعتراضات مردمي با رژيم پهلوي قوت گرفته بود.
در زمستان سال ۱۳۵۷ حضرت امام خميني (ره) فرمان فرار سربازان را داد و پس از شنيدن و خبر دار شدن وی توسط برادرش با گرفتن مرخصي به شهرضا آمد ومجدد به محل خدمت رفت و پس از مطلع كردن هم خدمتي هاي خود اقدام به فرار از پادگان کرد و در اصفهان منزل خواهرش اسكان پيدا كرد و با تغيير دادن چهره برای شناسايي نشدن در تظاهرات مردمي شركت مي كرد.
با پيروزي انقلاب اسلامی دستور امام مبنی بر بازگشت سربازان به خدمت اعزام و با توجه به تقليل خدمت سربازي به يكسال ، پايان خدمت گرفت و به شهرضا بازگشت و در مغازه برادر خود محمد مهدي مشغول كار شد.
باشروع غائله كردستان به همراه دوستان و از جمله با رفيق صديق خود عبدالغفار مطيعي به كردستان اعزام شد و پس از مدت بيش از دو ماه، مطيعي به فيض عظيم شهادت نائل آمد.
سال ۱۳۵۹ با شروع جنگ تحميلي به جبهه هاي حق عليه باطل در جنوب كشور اعزام شد و در خط شير حضور داشت و همزمان به عضويت رسمي سپاه در آمد و بازگشت.
پس از مدت كوتاهي ماموريت اعزام به بيت حضرت امام پيدا كرد و در نيمه دوم سال ۱۳۶۰ مجددا به جبهه جنوب اعزام و در عمليات طريق القدس شركت كرد و به دنبال آن در عمليات ونك هاي تنگ چزابه شركت كرد ودر طول حضور از ناحيه سر مجروح شد.
در عمليات فتح المبين با سمت معاون گردان حضور داشت و در اين زمينه با برادر سردار شهيد رضا قانع (فرمانده گردان) هميار شد .
در مرحله دوم عمليات ، در دوم فروردين ماه ۱۳۶۱ تعداد بيش از ۳۰ نفر از كادر گردان قانع به شهادت رسيدند و ايشان سكان گردان را برعهده گرفت تا اينكه در يكي از سركشي هایش از خط در ۷ فروردین ۱۳۶۱بر اثر اصابت تركش خمپاره به خيل دوستان شهيدش پيوست.